شرک به خدا
1- شرک :
1- شرک :
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: نشانه ی عاقل سه چیز است: تا از او سؤال نکنند صحبت نمی کند، زمانی حرف می زند که دیگران نتوانند، چیزی را می گوید که به صلاح مردم باشد، پس کسیکه هیچ کدام از این ویژگیها را ندارد، کودن است. (به نقل از کتاب شریف کافی، جلد1، صفحه ی 17)
چند نمونه از گناهان زبان:
گفتار دروغ، قسم دروغ، وعده دروغ، غیبت، سخن چینی، دورویی زبان، اشاعه فحشا، نسبت زنا دادن بدون دلیل، فحش، دشنام دادن به مؤمن، مزاح(غیر از مواردی که فساد ندارد و به عنوانی مانند خوشحال کردن مؤمنان صورت میگیرد)، غنا، مسخره کردن، ارجاف(منتشرکردن اخبار ترسآور میان مسلمانان)، سخن گفتن بدون علم، مراء(جدال)، سخن بیجا و بسیار گفتن، ستایش و نکوهش بیمورد، تملّق، لعن مؤمن، خودستایی، بیباکانه هر سخنی(راست یا دروغ) را نقل کردن، اظهار کردن عیب دیگران، افشای اسرار دیگران، هجو مؤمن، تشبیب(بیان کردن زیباییهای زن نامحرم با شعر)، نقل سخنی که در مجالس به عنوان امانت گفته شده است، پرسش از روی تعنّت و نه برای فهمیدن، پرسش از چیزی که فایده دینی و دنیوی ندارد، طعن زدن، امر به منکر، نهی از معروف، اعتراف به گناه، اظهار فقر، پوزش بیجا، خیانت در مشورت، داوری بیجا
چهل گناه زبان به نقل از روایات:
1.خبری را ندانسته گفتن
2.عیب جویی از دیگران
3.مسخره کردن
4.تهمت زدن
5.فاش کردن اسرار مردم
6.رنجاندن مومن
7.سرزنش بیجا
8.دروغ گفتن
9.وعده دروغ
10.قسم دروغ
11.شهادت ناحق
12.تحریف مسائل دینی
13.حکم ناحق
14.لعنت کردن مردم
15.طعنه زدن
16.دل شکستن
17.امر به منکر
18.نهی از معروف
19.بد خلقی
20.تصدیق کفر و شرک
21.غیبت کردن
22.شایعه پراکنی
23.به نام بد صدا زدن
24.تملق و چاپلوسی
25.با مکر و حیله سخن گفتن
26.مزاح زیاد
27.زخم زبان زدن
28.آبرو ریزی
29.کبر در گفتار
30.ادای صدای کسی را درآوردن
31.بدعت در دین
32.اظهار بخل و حسد
33.بد زبانی در معاشرت
34.خشونت در گفتار
35.فحش و ناسزا گفتن
36.سخن چینی کردن
37.ناامید کردن
38.شوخی با نامحرم
39.ریا در گفتار
40.فریاد زدن بیجا
در زمان صدر اسلام اصحاب وفادار پیامبر(صلّی الله علیه وآله) از جمله بلال حبشی، سنگ در دهان خود میگذاشتند تا بدین وسیله کمتر سخن بگویند و از گناهانی که توسط زبان انجام میشود ایمن بمانند.
باسمه تعالی
حدیث شریف عنوان بصری
دستورالعملی جهت خودسازی
از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)
از مرحوم آیة الحق قاضی تبریزی (قدس سره) نقل شده است
که برای گذشتن از نفس اماره و خواهشهای مادی، طبعی، شهوی، و غضبی
که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات برمی خیزد،
روایت عنوان بصری را دستور می دادند و به شاگردان و مریدان می فرمودند
که آن را نوشته و در جیب خود بگذارند و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه و بدان عمل کنند.
(به نقل از روح مجرد، ص 176)
برای مطالعه ی این دستور العمل بسیار مهم و خواندنی به این لینک مراجعه بفرمایید.
باسمه تعالی
آدم باید زیرکانه و هوشیارانه به قضایا نگاه کند، گاهی ممکن است عدّه ای به اسم دین به جنگ و جدال با مؤمنین اقدام کنند، هر جایی که خیری وجود دارد باید دقّت کرد که شرّی که ضدّ آن است در قالب خیر خودنمایی نکند، و انسان را غافل نسازد، در قرآن کریم هر جا ترغیب به اعمال صالح وجود دارد نهی از منکرات نیز وجود دارد، اگر از «شجره ی مبارکه»(1) که خاندان رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) هستند، بحث شده است و مردم را امر به اطاعت آنان نموده است، از «شجره ی ملعونه»(2) که بنی امیّه و دشمنان اسلام (لعنهم الله) میباشند نیز بیزاری جسته و مردم را از اطاعت آنان نهی نموده است، «و هل الدین الّا الحبّ والبغض»(3) و آیا دین چیزی غیر از دوست داشتن و دشمن داشتن است، بنابراین برای شناخت بصیرت باید به قرآن کریم مراجعه کنیم، چنانچه امام صادق علیه السلام بعد از جمله ی مذکور، آیه ی 31 از سوره ی مبارکه ی آل عمران را تلاوت فرمود:
«إن کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم»
پی نوشتها:
(1) سوره ی اسراء: 60
(2) سوره ی نور: 35
(3) مستدرک الوسایل: ج 15، ص 128
باسمه تعالی
علل پیدایش فتنه ها،
توسط حضرت علی (سلام الله علیه)
بعد از جنگ صفین بیان شده است: که فرمود:
«همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، هواپرستی،
و بدعت گذاری در احکام آسمانی است...»
(با تفکّر در این خطبه (خطبه ی 50/ نهج البلاغه)
متوجّه می شویم راه نجات، همان تمسّک به قرآن کریم است،
در نتیجه اختلاف برطرف می شود و حق از باطل شناخته می شود
و اطاعت از ولایت حاصل می گردد)
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در دعای شریف «مکارم الأخلاق»
ویژگیهای «لباس تقوا» این چنین بیان شده است:
همکاری در اجرای عدل و داد
فرونشاندن خشم
خاموش ساختن آتش فتنه
جمع نمودن تفرقه ی امّت
اصلاح کردن اختلاف بین مسلمین
افشاء نیکوکاری
پوشاندن اعمال زشت خلق
خوشرفتاری با خلق
آسان گیری
تواضع
سیرت نیکو
بی تکبّر بودن
اخلاق نیک
سبقت گرفتن به هر فضیلت و کمال
ایثار و اعطا کردن زیادیِ مال دنیا به مستحقّان
ملامت نکردن مردم
اعطا نکردن به غیر مستحق
سخن بحق ، هر چند سخت و مشکل باشد
کم شمردن اعمال خیر خود، هر چند در قول وفعل بسیار باشد
طاعت مداوم
ملازمت با جماعت مسلمین
دوری از اهل بدعت ومدّعیان باطل و دین تراشان جاهل
(به نقل از: مفاتیح الجنان)